پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست.
دختر:چشم ولی تو هم محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم..
(شیطان سرپا ایستاده بود سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دخترزدWink

پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش را واسه دختر فرستاد.
(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شیشهWink
دختر: وای مرسی عزیزم.. الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرشو دید..

(هیچی دیگه داستان این چت باعث شد شیطان ادامه تحصیل بده بعد از ظهرها هم کلاس تقویتی گرفتهWink.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 23:31 | نویسنده : hamama |

ترول, ترول های خنده دار


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:46 | نویسنده : hamama |

ino ke migam ro kibord bezan

ctrl+d


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:44 | نویسنده : hamama |

ایرانسل در آینده ای نزدیک:

مشترک گرامی

اومدم سرکوچتون ، در خونتون خونه نبودی ..

راستشو بگو با همراه اول کجا رفته بودی ؟؟


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:33 | نویسنده : hamama |

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ سوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﺧﺘﯽ ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻧﺸﻨیده بگیرم

ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ، اینه :
ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؟
لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ !
ﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ . . .
ﭼﺎﯼ ﺭﻭ ﺩﻡ ﮐﻨﯽ . . .
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ . . .
ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ . . .
ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻩ ، ﺍﺻﻦ ﻣسیر ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:23 | نویسنده : hamama |

 عاغا این پسر خوشگلا که موهاشون رو رنگ میکنن و ابرو برمیدارن و شلوار رنگی میپوشن...

اینا نذری نمیارن در خونمون؟؟؟؟


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:17 | نویسنده : hamama |

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟


پسر: آره عزیز دلم

دختر: منتظرم میمونی؟
... ...

پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر

اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند

پسر: منتظرت میمونم عشقم

دختر: خیلی دوستت دارم

پسر: عاشقتم عزیزم

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت

هوشیاری خود را به دست می آورد

به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد

پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی

دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت

پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت:

میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟

دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟

چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد

پرستار: شوخی کردم بابا !

رفته دستشوئی الان میآد خخخخخ :)))


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:11 | نویسنده : hamama |


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:8 | نویسنده : hamama |

ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ : ﺍﺥ ﺟﻮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻤﻤﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ  :))
.
.
.
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ: ﯾﺎ ﺍﺑﻠﻔﻀﻞ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺳﻤﻤﻮ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ  :((


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:6 | نویسنده : hamama |


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:, | 22:1 | نویسنده : hamama |
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.